اس ام اس غمگین و لاو



اس ام اس غمگین و لاو


ارزش دل قد یک مورچه است !!!

هر دو خواسته یا ناخواسته زیر پا له میشوند.

-----------

هوا بارانی ست ولی شیشه ؛ چرا بخار نمیگیری ؟

نترس ؛ رفت … دیگر اسمش را رویت نمی نویسم !

-----------

انگار با هم غریبه ایم ، خوبی ما دشمنیه

کاش من و تو می فهمیدیم ، اومدنی رفتنیه

-----------

دوباره آمده ای ، اینبار شیرین تر از قبل دروغ میبافی ، زیرکانه تر لبخند میزنی و دلبرانه تر ناز میکنی

اما نازنین ؛ بعد از رفتنت دلم مرد و خیلی وقت است که مغزم تصمیم می گیرد نه دلم

پس لوند و دلبرانه که هیچ ، عاشقانه و صادقانه هم که بیایی من دیگر نیستم

-----------

به تو نیاز دارم مثل آدم به حوا

نه نه .................. مثل آدم به هوا

-----------

من یاد تو را تا کردم و لای آن کتاب حافظ روی طاقچه که تو به من هدیه کرده بودی پنهان کردم …

آری خوب می دانم که دیگر نیستی ولی چه کنم که همه ی فال هایم تا ابد بوی تو را خواهند داد ؟!

-----------

تکلیفم روشن شد ؛ خاموش میشوم شیرینم …

فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم !

-----------

چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند

 گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…

-----------

دلم بهانه ای میخواهد برای ادامه زندگی…

 مثل یک بوسه عاشقانه که یادم بیاورد هنوز زنده ام !

-----------

فراموش کردنت برایم مثل آب خوردن بود

از همان آب هایی که می پرد توی گلو

و سال ها سرفه می کنیم

-----------

خالی تر از سکوتم

انبـوهــی از ترانـه

بــا یـاد صبـح روشـن اما

امیـد باطل

شب دائـمی ست انـگار

-----------

تو برو ، من هم برای اینکه راحت بروی میگویم : باشد ، برو خیالی نیست …

اما کیست که نداند بی تو تنها چیزی که هست خیال توست !

-----------

ماههاست فراموشش کرده ام ؛ خاطراتش را هم …

ولی نمی دانم دستانم چرا هنوز به نوشتن نامش ذوق میکنند ؟!

-----------

لغت نامه هاى دنیا را باید آتش زد !

جلوى واژه ى نبودن نوشته اند : “عدم حضور شخصى یا چیزى” ؛ همین !

چقدر نبودن تو را ساده فرض مى کنند ؟!

-----------

دلم دیگر به زندگی گرم نیست

مادر می‌گوید : باید کمی به خودت برسی !

اما چگونه ؟ وقتی از هر طرف میروم به تو می‌رسم ؟!

-----------

ای کاش کوه به کوه میرسید ولی آدم به آدم نه …

دیدن بعضی آدما ، داغ دلتو تازه میکنه !

-----------

می گویند با چشمان بسته نمی شود دید

آری می شود ، من هر شب به امید دیدن تو چشمانم را میبندم …

-----------

یادمان باشد با هم بودن دلیلی برای با هم ماندن نیست

رسیدن رفتن میخواهد اما آخر همه رفتن ها رسیدن نیست

یادمان باشد رفتنی میرود چه یک کاسه آب بریزیم پشت سرش ، چه هزاران قطره اشک …

-----------

گفتم غم تو دارم

چیزی نگفت و بگذشت

حافظ خوشا به حالت

یارم گذشت و یارت

گفتا غمت سرآید

-----------

گاهى…

آنکس که میخنددومیخنداند…

میخواهدحواست راازچشمان گریانش پرت کند…